|
برچسب:, :: 11:14 :: نويسنده : نگین بانو
کفش کودکی را دریا برد کودک بر روی ساحل نوشت،
دریای دزد.
آن طرف تر مردی صید خوبی داشت روی ماسه ها نوشت،
دریای سخاوتمند.
جوانی غرق شد مادرش نوشت،
دریای قاتل.
پیرمردی مرواریدی صید کرد و نوشت،
دریای بخشنده.
موجی نوشته ها را شت.
دریا آرام گفت:
به قضاوت دیگران اعتنا نکن اگر میخواهی دریا باشی. نظرات شما عزیزان:
عالي بود
![]()
![]() |